خطرناکترین اختلال در خوردن غذا: دیابولیمی در دیابت نوع 1

نویسنده ی: دکتر Jessica Sparks Lilley

17 دسامبر 2019 - هنگامی که من کیتی 10 ساله را مبتلا به دیابت نوع 1 (T1D) تشخیص دادم، به او گفتم که اضافه وزن و رژیم غذایی او به تشخیص دیابت نوع 1 در وی، ارتباطی ندارد. اما چند ماه بعد، معلم مدرسه اش در حالی كه در مورد خارج از کنترل شدن اپیدمی چاقی در كودكان صحبت می کرد، به او بعنوان فرد مبتلا به دیابت در مقابل كل کلاس، اشاره کرد. در حالی که همکلاسی هایش به او خیره شده بودند، او از خود می پرسید که آیا واقعاً چاقی اش مقصر ابتلای او به دیابت بوده است؟

افرادی که به دیابت مبتلا هستند در مورد وزن و رژیم غذاییشان در معرض ارزیابی تقریباً مداومی قرار دارند. حتی معلمان و دیگر مسئولان، که باید بهتر بدانند، از دانش آموزان در مورد وزن یا عادت های غذایی آنها انتقاد می کنند. والدین و بیماران در هر سنی، از اینکه مدام از آنها سؤال می شود، احساس خستگی می کنند، "آیا باید آن را بخوری؟"

بله در دیابت باید نظارت دقیق و حساب شده ای بر مصرف غذاها صورت گیرد. اما همین بررسی دقیق ممکن است شروع طوفان بزرگی باشد که می تواند به یک رابطه ی خطرناک با غذا منجر شود.

من فقط می خواهم عادی باشم

حتی با پیشرفت فن آوری های دیابت( سنسورها و پمپ های پوشیدنی)، اغلب پنهان کردن کامل این دستگاه ها دشوار است، به خصوص هنگامی که آنها با صدای بلند و غیرقابل پیش بینی هشدار می دهند.

یکی از بیماران من در ابتدا عاشق مانیتور مداوم گلوکز و رها شدن از آزمایش چندگانه ی قند خون با گلوکومتر و سوراخ کردن انگشتانش بود، اما وقتی در بیمارستان به دلیل کتواسیدوز دیابتی بستری شد، اعتراف کرد که آن را نپوشیده است، زیرا از سؤالات مداوم همکلاسی هایش درباره ی این دستگاه خسته شده بود. او گفت: من فقط می خواهم عادی باشم.

بسیاری از نوجوانان حاضر هستند خطرات مربوط توقف تزریق انسولین را بپذیرند تا از اظهارنظرها و نگاههای دوستانشان در امان بمانند.

اما این فقط دستگاه های قابل رویت نیستند که می توانند یک نوجوان دیابتی را از همسالان سالمش متمایز کند. این افراد همچنین در کنترل وزن با مشکلات بی نظیری روبرو هستند و هیچ نوجوانی نمی خواهد به دلیل اضافه وزن مورد قضاوت واقع شود. اما چالش های سه گانه ی دیابت - نیاز به غذا خوردن در هنگامی که گرسنه نیستید فقط برای تصحیح قند خون، افزایش خطر ابتلا به کم کاری تیروئید و مقاومت به انسولین- همگی می توانند باعث افزایش وزن ناخواسته شوند.

خطرناکترین اختلال در خوردن غذا

با توجه به این ملاحظات، همه پزشکانی که نوجوان مبتلا به دیابت نوع 1 را درمان می کنند، باید در مورد اختلال در خوردن غذا و اختلال "خود زشت انگاری" در این بیماران هشیار باشند. افراد مبتلا به دیابت نوع یک، 2.5 برابر بیشتر از سایر افراد جامعه به اختلال خوردن مبتلا هستند، تقریباً 30٪ از نوجوانان دارای معیارهای تشخیص یدیابت نوع 1، دچار یک نوع اختلال خوردن غذا هستند و بیش از یک سوم زنان جوان مبتلا به دیابت، حداقل در بعضی مواقع از تزریق انسولین خود صرفنظر می کنند.

آنچه باعث ترسناک شدن اختلالات خوردن غذا در دیابت نوع 1می شود، این است که توقف دریافت انسولین حتی در حالی که رژیم غذایی بصورت نسبتاً عادی حفظ می شود، می تواند به کاهش وزن نسبتاً سریع منجر شود. هر نوجوانی که پس از تشخیص دیابت و شروع درمان، افزایش وزن خود را به خاطر می آورد یا متوجه ی کاهش وزن خود در طی دوره هایپرگلیسمی می شود این نقاط را به هم متصل می کند و می گوید: انسولین برابر با افزایش وزن است.

نوجوانان مبتلا به دیابت نوع 1 و چاق، برای جلوگیری از افزایش وزن یا بمنظور کاهش وزن خود بیشتر احتمال دارد که از تزریق انسولین صرفنظر کنند. یک مطالعه در این مورد نشان داد که بیش از نیمی از دختران نوجوان مبتلا به دیابت نوع 1 با شاخص توده بدنی در محدوده چاق، دچار رفتارهای اختلال در خوردن هستند.

این مسئله اغلب در میان دختران رایج است، اما پسران نیز دچار اختلال در خوردن می شوند، به خصوص آنهایی که وزن خود را به دلیل ورزشهایی مانند کشتی از نزدیک تحت نظارت دارند. شانزده درصد از پسران مبتلا به دیابت نوع 1(T1D)، رفتارهای اختلال خوردن را نشان داده اند، در مقایسه با 1 نفر از هر 400 پسر بدون دیابت.

بی اشتهایی عصبی یاAnorexia nervosa ، در افراد مبتلا به دیابت نوع 1 هفت برابر کشنده تر از جمعیت عمومی است. حتی بدتر، این که میزان مرگ و میر افراد مبتلا به دیابت نوع 1 که دچار اختلالات خوردن غذا هستند، 17 برابر بیشتر از افراد مبتلا به دیابت نوع 1 بدون اختلال خوردن است. این بیماری به صورت محاوره ای به عنوان "دیابولیمی" شناخته شده و خطرناکترین اختلال خوردن نامیده می شود، اگرچه این اصطلاح توسط دی‌اس‌ام-۵ (DSM-V- یک کتاب از انجمن روان‌پزشکی آمریکا) به رسمیت شناخته نشده است.

علائم دیابولیمی

بررسی موشکافانه ی فرد مبتلا به دیابت از طرف خانواده و دوستان که از روی خیر خواهی اما با دانش کم، انجام می شود، کار مفیدی نیست و ممکن است به اختلالات خوردن در این افراد دامن زند. از طرف دیگر، پزشکان و والدین باید علائم هشدار دهنده ی اختلال در خوردن را بدانند و مراقب باشند.

تشخیص زودهنگام بسیار مهم است. علائم هشدار دهنده شامل کاهش سریع وزن، افزایش قند خون و بستری شدن به دلیل کتواسیدوز دیابتی است. این افراد دوزهایی از انسولین خود را به عمدا تزریق نمی کنند یا کمتر از میزان مورد نیاز تزریق می کنند و یا پمپ خود را خاموش می کنند.

نشانه های ظریف تر اختلال در خوردن غذا ممکن است شامل پایین بودن آلبومین، افزایش هیپوگلایسمی به دلیل نخوردن بعضی از وعده های غذایی همراه با یک دوز انسولین بازال خیلی زیاد و عدم رشد فرد مطابق با سن او باشد. علائم کلاسیک بی اشتهایی عصبی و بولیمی را نباید فراموش کرد از جمله آمنوره[1] ، پینه ی انگشتان و فرسایش مینای دندان فراموش کرد.

گرسنگی مزمن خطرات شناخته شده ی مرتبط با هایپرگلیسمی مداوم را تقویت می کند. نوروپاتی دیابتی با کمبود ویتامین بدتر می شود. گاستروپارزی در بی اشتهایی عصبی و بولیمی دیده می شود اما با کنترل ضعیف گلایسمی تشدید می گردد. تحلیل استخوان، یک نتیجه ی بخوبی شناخته شده از اختلال در خوردن است، که با تغذیه ی ضعیف، آمنوره ی هیپوتالامیک و نوروپاتی اتونوم ناشی از دیابت نوع 1 ترکیب می شود.

کاهش دوز یا عدم تزریق انسولین باعث از دست رفتن سریع وزن آبی بدن می شود که ممکن است باعث تقویت رفتارهای مرتبط با اختلال خوردن شود، اما کمبود آب بدن به کلیه ها فشار می آورد، به خصوص هنگامی که با هایپرگلیسمی همراه با کمبود انسولین همراه باشد.

پزشکان زیرک و والدین نگران باید خطر قابل توجه اختلال در خوردن و حذف یا کاهش دوز انسولین را در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع 1 در نظر داشته باشند. زبان بدنی مثبت، ایجاد فرهنگ سالم در حول و حوش خوردن غذا و نظارت دقیق بر این گروه، بویژه برای افراد پرخطر، بسیار مهم است.

درمان اختلالات خوردن غذا یک سفر دشوار، ناامیدکننده و غالباً با گامهایی فریبنده برای هر نوجوانی است. درمان این اختلالات در دیابت نوع 1 به دلیل ابعاد آن به تلاش بیشتری نیاز دارد. شروع درمان در اسرع وقت بهترین نتیجه را تضمین می کند، که همین موضوع اهمیت تشخیص به موقع را آشکار می سازد.

منبع:

https://www.medscape.com/viewarticle/922788

 



[1]وقفه یا عدم جریان عادت ماهانهی زنان به علتی سوایازآبستنی و یائسگی